سیدمحمد ایوبی و هادی امینیمقدم ۲ جوان از اهالی محله پورسینا هستند که نهتنها مسیر زندگی خود را تغییر دادهاند؛ بلکه با ارادهای که داشتهاند مسیر زندگی صدها نونهال و نوجوان و جوان محله را هم تغییر دادهاند و آنها را بهسمت زندگی سالم بردهاند.
آنها باوجود تمام محدودیتها و نبود امکانات، قهرمانان مدالآوری را در منطقه پرورش دادهاند که بارها مدالآور در کشور، شهر و محله بودهاند.
همراه با این ۲ استاد رزمیکار و نوجوانانی که با اراده تابستان خویش را در نزد ایشان با فراگیری فنون رزمی به پایان رساندهاند میشویم تا قهرمانیها و خاطرات تلخ و شیرینشان را بخوانیم.
ایوبی سخنان خود را اینگونه آغاز میکند: محله ما و حر از محلات رزمیپرور شهر است و استادان بزرگی در این منطقه رشد کردهاند که برخی از این منطقه رفته و برخی هم هنوز هستند و مشغول آموزشاند.
حتی بیشترین مقامآوران تالوی خراسان که همان بخش اجرای فرم و نمایشی در رشته ووشو است در این منطقه بودهاند. من از سال ۹۰ مربیگری را در این منطقه شروع کردم و حدود ۱۷ سال است که در رشته رزمی ووشو مشغولم.
ابتدا باشگاه در جای دیگری بود تا اینکه بالأخره با پیگیریهایی که از شهرداری داشتیم، توانستیم در سال ۹۳ این سالن را در پورسینای ۳۱ ممیز ۲ در زیرزمین مسجد پنجتن راهاندازی کنیم.
هرچند کمبودهایی دارد، ولی تجهیزاتش خوب است. در این مدت استعدادهای خوبی را در رشته ورزشی ووشو تربیت کردهایم که مقامآوران منطقه و شهر و کشور هستند.
البته بچههایی که امروز اینجا هستند از ۳ باشگاه دیگر هم هستند که همه در همین منطقه شهرک شهید رجایی فعالیت میکنند.
امینی هم در ادامه میگوید: بچههای این باشگاه در رده سنی ده تا پانزدهساله هستند و ما توانستهایم در این منطقه قهرمانان زیادی پرورش دهیم.
البته اینگونه نبوده است که این بچهها بدون هیچ پالایشی وارد شوند، بلکه یک دوره ششماهه رایگان کلاس استعدادیابی برگزار کردیم و از بین ۲۰۰ نفر شرکتکننده، فقط ۱۵ نفری که مستعدتر بودند، جذب کردیم.
بچههایی هم بودند که در رشتههای دیگر مانند تکواندو یا حتی ورزشهای توپی استعداد داشتند که آنها را به حوزههای خودشان معرفی و راهنمایی کردیم. سعی کردیم استعداد بچهها پرورش یابد و از بین نرود.
البته یک دوره استعدادیابی دیگر در همین ماه دوباره برگزار خواهیم کرد تا استعدادهای دیگر محله و منطقه را شناسایی کرده و در چرخه پرورش قرار دهیم.
ایوبی سخنان همکارش را تکمیل میکند: تیم ما که شامل ووشوکارانی از باشگاه خودمان و باشگاههای شهید سیدی، شهید شوشتری، امیرالمؤمنین (ع) و شمیم ولایت است در مسابقات به اسم تیم شورای اجتماعی محلات ناحیه ۳ شرکت میکند و توانستهاند مدالهای زیادی را در این سالها کسب کنند.
ما درمسابقات مختلف امسال در بخش تالو ۲۰ عنوان کسب کردهایم.
در مسابقات استانی از ابتدای سال ۳ نفر از بچهها به نامهای رضا عباسی، محمد عرب و سجاد احمدی مدال طلا کسب کردهاند، ۵ مدال نقره نیز توسط محمدرضا داوودی، محمد صمدی، حمیدرضا مطلب، سیدمبین عبداللهی و محمد عرب به دست آمده است و ۴ مدال برنز هم حاصل تلاش امیرعلی غلامی، علی علیزاده، سیدسجاد حسینی و محمد صمدی بوده است.
در مسابقات محلی هم ما همیشه اول بودهایم و فقط ۱۲ طلای محلات داریم. اکنون هم که محمد صمدی برای مسابقات کشوری ساندا (بخش مسابقه و مبارزه) در حال آمادهشدن است و در روزهای آینده مسابقه خواهد داد.
ایوبی ادامه میدهد: اینکه بچههای این منطقه به ورزشهای رزمی علاقه دارند و به آن روی میآورند، دلایل مختلفی دارد که شاید اصلیترین دلیل کاربردیبودن آن باشد.
نیاز به یادگیری دفاع شخصی در این منطقه زیاد است این در حالی است که تاکنون در منطقه به ورزشهای توپی بیشتر اهمیت داده شده و سالنهای توپی بیشتر وجود دارد. من خودم زیباتر، فنیتر و کاملتر از رشته ووشو ندیدهام.
بچههای این منطقه ورزشهای رزمی را دوست دارند، ولی بهسختی میتوانند هزینه وسایل و تجهیزاتی را که نیاز دارند، تأمین کنند. اینجا اوقات فراغت برعکس جاهای دیگر است.
بچهها تابستانها کار میکنند و فقط در فصل مدرسه وقت خالی برای شرکت در کلاسهای ورزشی دارند. خیلی از بچهها تابستانها کار میکنند تا در فصل مدرسه سالن هم بیایند و با پولی که جمع کردهاند هزینههای وسایل و سالن را بدهند.
حتی خیلی وقتها هم شده است که ما وام بدون سود به بچهها دادهایم تا در مسابقات شرکت کنند و بعد کمکم برگردانند.
ولی در کل ورزش قهرمانی در این منطقه جانیفتاده است و همین که بچه به قهرمانی میرسد خانواده مانع میشود و اجازه ادامه نمیدهد. حتی در زمان برگزاری مسابقات که بچهها نیاز به مرخصی از مدارس دارند، برخی مدارس همکاری نمیکنند و اجازه نمیدهند البته در مقابل مدارسی را هم داشتهایم که همکاری باورنکردنی داشتهاند.
امینی نیز میگوید: من تجربه مربیگری در مناطق دیگر شهر را نیز دارم، اما به صراحت میگویم که بچههای این منطقه بااستعدادتر هستند. آنان از آنجایی که اهل کار هستند و نازپرورده نیستند، بدنهای ورزیدهتری دارند. اخلاقهای مردانه دارند و چون بیشتر خودشان هزینه کلاسها را میدهند قدر آن را میدانند.
ایوبی درباره دیگر فعالیتهای خود نیز بیان میکند: در این سالن علاوهبر فنون رزمی با بچهها در بحث اخلاق و احکام هم کار میکنیم. مساجد و ائمه جماعات همکاری خوبی با ما داشتهاند و خیران هم کمکهای زیادی به ما کردهاند. از بچهها یک هزینه حداقلی در حد ۲۰ هزار تومان ماهانه دریافت میشود که برای هزینههای جاری، اجاره و آب و برق و... خرج میشود.
ما هم فیسبیللله میآییم. البته نه اینکه شغل دیگری داشته باشیم. شغل ما همین مربیگری است و از سالنهای دیگر دریافتی داریم، ولی اینجا سعی کردهایم با توجه به شرایط منطقه هزینهها حداقلی باشد تا بچهها بتوانند ادامه دهند.
من و استاد امینی حتی به مدارس بچهها هم سر میزنیم و از خانوادهها هم درباره اخلاق و رفتار بچهها سؤال میکنیم که مبادا بخواهند با یادگیری این فنون کار غیراخلاقی بکنند و دیگران را کتک بزنند.
باوجود کمبود امکانات بچهها خوب توانستهاند ادامه دهند و خدا را شکر خانوادهها هم همراه بودهاند و حمایت کردهاند. بهویژه در زمان آسیبدیدگیها کمک بچهها بودهاند و مانع نشدهاند.
بعد از صحبت مربیها از بچهها میخواهم که خاطرات تلخ و شیرینی را که از ووشو دارند، تعریف کنند. هرچند بچههای کمحرفی هستند و چشم به دهان مربیها دارند.
اما چند نفری خاطرات را با کمک مربیها به یاد میآورند. رضا عباسی که بهتازگی مدال طلا کسب کرده است، میگوید: همیشه اقوام من را سرزنش میکردند که باشگاه به چه درد میخورد و باشگاه نرو.
البته ناامید نمیشدم و همیشه استاد امینی و استاد ایوبی من را دلداری میدادند تا اینکه در مسابقات استانی که در سرخس برگزار میشد قهرمان شدم و طلا گرفتم. البته شیرینی طلایی که گرفتم با گمشدن وسایلم تلخ شد، ولی خانوادهام برخورد بدی نکردند و خدا را شکر بهخیر گذشت.
عرفان رجایی از دیگر اعضای این تیم است که تاکنون موفق به کسب مدالهای طلا و برنز در بخش تالو شده است.
او که از حدود هفتسالگی وارد این رشته شده با ۱۳ سال سابقه فعالیت عضو تیم ملی است. رجایی میگوید: یک داداش دارم که ۵ سال از من بزرگتر است، چند بار او را به شوخی زدهام. البته میگذارد که بزنم! یک خاطره تلخ هم دارم که حدود یک ماه پیش بود و در حال تمرین موقع پرش پایم پیچ خورد و شکست و از مسابقات کشوری بسیج جا ماندم.
محمد صمدی که این روزها خودش را برای مسابقات کشوری آماده میکند با کلی سرخ و سفیدشدن خاطرهای باقی مانده از یک باخت را تعریف میکند.
او میگوید: در مسابقات استانی حریف قدری به من افتاد و هفتبار من را کول انداخت. شکست خوردم وقتی پیش استاد ایوبی آمدم من را تنبیه کردند، ولی اصلا ناراحت نشدم.
چون میدانستم این تنبیه برای بهترشدن خودم است. اکنون هم تلاش میکنم که طلا بیاورم و استاد را خوشحال کنم.
محمدرضا داوودی از دیگر قهرمانان و مدالآوران این جمع است. او در خاطرهای از چگونگی به باشگاه آمدنش میگوید: در کارگاه تولیدی لباس مسجد کار میکردم که روحانی مسجد یک روز من را دید و گفت باید بروی باشگاه.
چون این رشته را نمیشناختم اول هیچ علاقهای نداشتم، ولی کم کم علاقهمند شدم و اکنون خیلی این رشته را دوست دارم.
محمد عرب از دیگر اعضای این باشگاه که یک سر و گردن از دیگر بچهها بلندتر و چند سالی هم بزرگتر است، میگوید: برای شرکت در بعضی مسابقات برای اینکه در وزنکشیها رد نشوم مجبور بودم چند کیلو کم کنم. شده بود شب در باشگاه بخوابم و تا صبح تمرین کنم تا وزنم کم شود. حتی بعضی وقتها فشارم میافتاد، ولی ادامه میدادم.
حرفهای بچهها که تمام میشود استاد ایوبی در تکمیل خاطرات میگوید: یکی از بچهها به نام سیدسجاد حسینی که اکنون در جمع ما نیست یک روز در باشگاه کار میکند و یک روز هم در خانه، پدرش را کیسه بوکس و تمرین میکند!
از این خاطرات و صدمهدیدن بچهها حرفهای زیادی هست، ولی همه سعی کردهایم با تمام این مسائل در کنار هم باشیم و از آنچه آموختهایم در مسیری صحیح استفاده کنیم.
* این گزارش دوشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۷ در شماره ۳۱۳ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.